اعتراف می کنم کلاس اول دبستان بودم تحت تاثیر این حرفا که نباید به غریبه آدرس خونتون رو بدید، روز اول به راننده سرویس آدرس اشتباهی دادم و از یه مسیری الکی تا خونه پیاده رفتم و تازه فرداش موقعی که سرویس دنبالم نیومد تازه شاهکارم معلوم شد برای خانواده...
اعتراف میکنم که بعضی از جملک هارو مینویسم و میزنم به دیوار تا هر روز ازشون لذت ببرم. خب یه امکانی بدین آدم بتونه یه بیست باری لایک بزنه واسه بعضی جمله ها دلش آروم بگیره!
شما اقایونی که پارک دوبل خانومارو مسخره میکنید پس چرا خودتون موقع پارک کردن ماشین دهنتون رو باز میکنید.... عایا اگه بسته باشه نمیتونید پارک کنید...
تو تلویزیون واسه طرف یه راهنمایی میکنن میفهمه شامپو مولتی ویتامین گلرنگه اونوقت من به داداشم میگم اون کدوم میوست که درازه و زرد میگه خیاره؟!!!!!! نه داقعا فک و فامله شما دارین
یه بار تو دستشویی بودم غرق در فکر یهو یکی در زد فکر کردم تو اتاقمم کفتم بیا تو... بعد فهمیدم دختر خالم بوده.
آروم و با عشوه اومدم جلوش، دیدم تند تند داره بهم چشمک میزنه. کارش به نظرم با مزه اومد
بعداً فهمیدم که تیک داره و پلک زدنش دست خودش نیست
اعتراف میکنم بچه که بودم داداشم تازه ب دنیا اومده بود ی روز داشت گریه میکرد منم برگردوندمش و سرشو فشار دادم دیگه صداش در نمیومد مامانم اومد گفت چیکار میکنی گفتم داشتم ساکتش میکردم!
اغا من وقتی ۱۴ ساله بودم ازیکی بدم میومد هرروزسرراهش میگرفتم کتکش میزدم یه روز باموتوراومد۴ کیلومتردنبالش دویدم تاگرفتمش
سر میز صبحونه مادر بزرگم که ۸۰ سالشه گفت بیا ننه اینم چاییت بخور. ما هم چایی رو خوردیم بعد که تموم شد مامانم اومد سر سفره گفت اِ چایی من کو؟؟
مادر بزرگمم گفت این ورداشت خورد ننه!!
منومیگی :|
اعتراف میکنم هروقت پرسپولیس میبازه تامدتهالباس قرمزنمیپوشم... خطرناکه
اعتراف میکنم اون اولا که چت روم و اینا تازه مد شده بود وقتی ازم
میپرسیدن asl plz متوجه منظورشون نمیشدم و دیگه جواب نمیدادم
طرفم فک میکرد دارم خودمو میگیرم یا فحش میداد یا بای میداد
مادر است دیگر گاهی همچین به خاطر کش رفتن سیب زمینی ها ادمو نفرین میکنه که ادم از اینده خودش به لرزه می افته!!!
این ترم دیگه نه از کسی جزوه میگیرم نه کتاب!!! .. ... .... ..... .........
خدارو شکر همشو از ترم قبل دارم
اعتراف میکنم سخت ترین لحضه ی عمرم لحضه ی درخواست ورقه توسط دوستامه.
یه روز داشتیم خونوادگی فیلم ترسناک میدیدیم (شبکه۲!) داداشم اومد جلویtv دراز کشید. یه تیکه فیلم دختره داشت ب یه روح میگفت اگه اینجایی لمسم کن منم همزمان داداشمو لمس کردم یه جیغ بنفش کشید همه ترسیدن یهو کنترل tv خورد تو صورتم
من :(
داداشم:)
کنترل:)
ﺑﭽﻪ ﻫﺎ
ﺑﺎﯾﺪ ﯾﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﻓﯽ ﮐﻨﻢ ﻓﻘﻂ ﺗﻮﺭﻭﺧﺪﺍ ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺨﺸﯿد
ﯾﺎﺩﺗﻮﻧﻪ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺎﺑﺎﻫﺎﺗﻮﻥ ﻣﯿﺰﺩﻥ ﺗﻮ ﺳﺮﺗﻮﻥ ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ
ﺍﺯﺑﭽﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮ...؟
ﻣﻦ ﻫﻤﻮﻥ ﺑﭽﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ!!!!
یکی از فانتزیام اینه