یکی از فانتزیام اینه که با طغرل تو بفرمایید شام کل کل راه بندازمو جلوم کم بیاره!!! کصصصافطططط!!!
یکی ازفانتزیام اینه که توی یه مجلس که خیلی هم شلوغه نشسته باشم یهوگوشیم زنگ بخوره. بعدهمه جاساکت بشه. منم بگم قیمتش اصلاواسم مهم نیس فقط همون عروسک (ماسین) که میخوام رو برام ردیف کن. اصن ۱۰۰۰وضعی
یکی از فانتزیام اینه که یکیو گیر بیارم یه دل سیر درد و دل کنم باهاش و کل نگفته هامو بهش بگم و بعد بندازمش زیر قطار بمیره تا حرفام جای دیگه درز نکنه!
یکی از فانتزی های من اینه که دکتر شم مریضامو بذارم کنج دیوار مثل دارت نشونه بگیرم آمپولو پرت کنم سمتشون خیلی هیجان داره واقعا :$
دوست دارم خب مگه چیه :-))))))
روان پریش هم خودتی کصافدد
همیشه یکی از فانتزی هام این بود که:
یه دختر داشته باشم دنیا رو به پاش بریزم
بهم بگه بابا
یه دختر خوشگل که از نگاه کردنش خسته نشم
به خاطر همین هم که شده من یه روزی بابا میشم...
یکی از فانتزیام اینه که اسم دخترمو بزارم مروارید، مامانش هم که اسمش صدفه، حتما منم جلبکم!
کلا یه خانواده دریایی درست کنیم
یکی ازفانتزیام اینه که کنار یه مزرعه که گندماش خشک هستن وایسم. بعد اون فنکایی هس که مستطیلیه و استیل، روشن کنم و بندازم داخلش. واااای چ حالی میده خخخخخخخخ
یکی از فانتزیام اینه که تو مِه پنهان شم بعد فانتزیایی که میان تو مِه محو بشن رو با دمپایی ابری خیس اونقد بزنم که صدا سگ دربیارن تو مه!!!
یکی از فانتزیام اینه که بتونم به بابام بگم من دوس پسر دارم اون وقت اون خیلی شیکو مجلسی بگه دخترم داره بزرگ میشه افرین به دختر نازم......
دقیقا چن روز پیش اینو گفتم ولی نمیدونم چرا از اون. روز به بعد چیزی یادم نمیادو سرم درده. شما میدونین چرا؟
یکی از فانتزیام اینه که تهیه کننده برنامه کودک بشم بعدش به جای این خاله ها عمه بیارم!
یکی از فانتزیام اینه که توی زمستون با مخاطب خاصم ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺰﺍﺭم و ﻟﭙﺎﺵ ﯾﺦ ﺑﺰﻧﻪ ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺎ ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﮐﺶ ﺑﺰﻧﻢ ﺗﻮ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺩﺭﺩﺵ ﺑﮕﯿﺮﻩ...
ﻋﺎﯼ ﺣﺎﻝ میده، ﻋﺎﯼ ﺣﺎﻝ ﻣﯿﺪﻩ!
یکی از فانتزیام اینه ک برای چند سال برم خارج و موقع رفتن روی همه ی وسایل خونم پارچه سفید بکشم... و وقتی برگشتم بتکونمشون و خاک بلند شه و منم سریع از موقعیت استفاده کنم و توی گرد و غبار محو شم...
فانتزیم اینه یه چن وقتی برم تو کُما بعد روحم بره پیشِ مخاطبِ خاصم ببینم در چه حالیه، اگه پریشونه از کُما در بیام ولی اگه عین خیالش نیس بمیرم...
چیه فانتزی عاشقانه ندیدی؟!!
یکی از فانتزیام اینه که ی پراید بخرم همون روز اول بای بنز تصادف کنم سویجو دربیارم بدم بهش وبرم سمت افق که صدام کنه وبگه خانم با من ازدواج می کنی لبخند بزنم و بگم نه من نامزد دارم
بعد برم تو افق واز این حماقتم بسوزمو بسازم
یکی از فانتزیام اینه که از همراه اول بهم زنگ بزنن و بگن شما برنده ۱۰۰ میلیون تومان این هفته ی ما شدید....
شما هم از این فانتزیا دارید؟
از ایرانسل هم زنگ بزنن موردی نیست....
یکی از فانتزیام این هستش
با یه چینی اسم فامیل کنم، همون اول کار حروف (ه ج چ و) رو از گردونه رقابت بزنم کنار!!!!
مجبورم مجبببورررر تنها برگ برندمه خوب!؟!؟!؟!؟!
یکی ازفانتزیام اینکه برم توذهن ببینم جی توش میگذره اونوق هرکسى خواس فکربدبیادتوذهنش انچنان بزنم توسرش که حافظشوازدس بده هیچ بذارم درجاهم سکته کنه خخخخخخخخ
یکی از فانتزیام اینه