یکی از فانتزیام اینه

یکی از فانتزی هام اینه ریس افق باشم بعد تابلو افقو با دستشوی عوض کنم بعد همه بخوان برن افق ‌
اخ که چه حالی داره

یکی ار فانتزی هام اینه که دو تا زن بگیرم اسم جفتشون ستاره باشه. بعد من بشینم گوشه اتاق جنگ ستارگان نیگا کنم

یکی از فانتزیام این که مخاطب خاصم هنوز به دنیا نیومده باشه! بعدش مث مدونا و جنیفر هلو گیرم بیاد... خووو اگه به دنیا اومده بود تا الان پیداش میشد دیگه.....

یکی از فانتزیام اینه که برم توی هواپیما
جعبه سیاه رو بردارم از حالت
نارنجی بکنم
بنفش ارغوانی کم رنگ

ﻳﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﻳﺎﻡ ﺍﻳﻨﻪ ﮐﻪ ﻣﺠﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﻣﺠﺮﺩﻫﺎ ﺑﺮﻡ ﮔﺮﺩﺵ و ﺧﻮﺵ ﺑﮕﺬﺭﻭﻧﻢ ﺗﺎ ﻣﺘﺎﻫﻞ ﻫﺎ ﺣﺴﻮﺩﻳﺸﻮﻥ ﺑﺸﻪ و ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﻣﻦ ﺣﺴﺮﺕ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ ﺑﻌﻟﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺭﺍﻣﺸﯽ ﻫﺴﺘﻴﻢ ﻣﺎ ﺧﺨﺨﺨﺨﺨﺨﺨﺨﺨﺨﺨﺦ

یکی از فانتزیام اینه که آژانس پیک و آژانس نیک رو بخرم بعد با هم ادغامشون بکنم بشه آژانس پیکنیک خیلی با حال میشه

یکی از فانتزیام که می دونمم برا بقیه ام هست کلا مشترکه اینکه این بلوط سنجاب عصر یخبندان بگیرم ازش بعد بشکونمش یا خودم بخورم یا به زور بخورونم بهش راحت شیم.

یکی از فانتزیام اینه که :یه جا که خیلی شلوغه گوشیم زنگ بخوره بگم :آره. آره حواستون باشه (زنده می خوامش........ )

یکی از فانتزیهای من این :که برم زیر یه دونه از این درختهای کاج بزرگ که کلی هم برف روشون هست بعد یکی بیاد درخت تکون بده همه برفها بریزه رو من، من بشم آدم برفی!
البته این احتمال وجود داره که زیر برفها بمیرم!

کی از فانتزیام اینه که متاهل بشم حسرت دوره ی مجردیمو بخورم و بسوزمو بسازم...!!!

یکی ازفانتزیام اینه ک کافشن داشته باشیم توش بخاری باشه البته بخاری کافشنی نه بخاری خونه... بعدتوی خونه درش بیارم مامانم بگه وااااااااااای چرا کافشنتو خاموش نکردی:).... واقعا توی این سرما و یخبندون بدرد میخورد... :)

یکی از فانتزیام اینه که حقوقی که سر برج میگیرم دهم ماه تموم نشه!!
دووم بیار دیگه لعنتی...
با من بمون....

یکی از فانتزیام اینه که یه خونه دوبلکس داشته باشیم صبا که از خواب بیدار میشم همینکه از پله هاش میام پایین پای عروسکم دسم باشه سرش هی بخوره رو پله ها....

فانتزیم اینه که سوار تاکسی شم موقع پیاده شدن یه تراول ۱۰۰ هزاری
به راننده تحویل بدم!
راننده بگه :چند نفری مگه؟
منم بگم :خیلی وقته ۱ نفر! و کُتَ چرمیم رو بندازم رو شونم و در افق محو شم!
البته با این قیمتا چند وقت دیگه اگه این کارو کنم میگه بقیه اش!

یکی از فانتزیام اینه که خواستگار بیاد و بهش بگم:
من دلم هوس تنهایی کرده...
ولی کو خواستگار؟
(((((:

فانتزی من اینه که ی بارم که شده روغن توی ماهی تابه رو خالی کنم و تخم مرغا همراش نریزه
خداییش خیلی عذاب آوره، بعضی وقتا تا ۲ روز افسردگی میگیرم