دلی که بردی....
نگاهی که دزدیدی....
احساسی که پژمردی....
دستانی که گرفتی....
صدایی که شب ها با که آن آرام می گرفتی....
همه حلالت باشد....
جز "لرزش دلم در اولین نگاه"
حرامت باشد لحظه ای مرا به چشمانت عادت دادی....
تابوتم فردا از کوچه ات میگذرد.,.
چشم مپوشان......
این مرده همان است که بیمار تو بود...
دلم تنگ شده واسه روزایی که دلت واسم تنگ میشد....
میخواهم خودم را به نفهمی بزنم گاهی نفهمی اوج فهمیدن است......
دوست دارم یک شبه، شصت سال را سپری کنم
بعد بیایم و با عصایی در دست
کنار خیابانی شلوغ منتظرت شوم
تا تو بیایی و مرا نشناسی
ولی دستم را بگیری
و از ازدحام خیابان عبورم دهی...!
باور کن
من دیر زمانی است
از تو گذشته ام
اما گاهی
اسمی،
صدایی،
نگاهی،
یا تاریخی
عجیب بی تابم می کند.
تنها منم که هیشکی هیچ جا منتظر شنیدن حرفام نیست. توی زندگی من همه آدم ها دورن. اینجا میگم تا فقط خفه نشم
قطره قطره تنهاییم را
در پیاله چشمانم می چکانم
که شاید
اشکهایم مرهمی باشد
بر این درد دلتنگی.
چرا نمیفهمه من فراموشش نکردم؟
من فقط به نبودنش عادت کردم...
اونم چه عادتی داغون شدم با کلی خاطره...
یکی بهش بفهمونه هنوزم دوسش دارم...
آخه لعنتی من یه روزی نقش اصلی زندگیت بودم...
چشمای من واسه بقیه عروسکی و خوشگله...
نامرد.....
یه بار بهم نگفتی بخاطر چشمای قشنگت گریه نکن....
ببین مرا چه گونه جادو کردی؟ هنوز هم نمی توانم آن گونه که بودم، باشم. هنوز هم نمی توانم، روزها بعد از نبودنت انسان دیگری را آنگونه که تو را ساختم برای خود بسازم
سخت ست اما خداحافظ...
حساس می کنم که جدایم نموده اند
چون آخرین قطار از مدار تو
این سوت آخر است و غریبانه می رود
تنهاترین مسافر تو از دیار تو
از بچگی بهم یاد دادن ک هر ساعت ۶۰ دقیقه و هر دقیقه ۶۰ ثانیه است، ولی کسی نگفت ک هر ثانیه بدون تو ۱۰۰ ساله
ساعت عشق به سر میکوبد.. که زمان رفت و نیامد یارت... گفتمش ساعت دیوانه بخواب تا نگاهم ندهد ازارت.....
آنقدرخوب هستم که ببخشمت اما... آنقدراحمق نیستم که دوباره به تواعتمادکنم!!
قوانین علم را به هم زده ای!
نبودنت وزن دارد...
تهی...
اما سنگین...
نمیدونم قرارمون چی بوده؟؟؟
من از وقتی تو رفتی،
بیقرارم...
یه چیزی گم شده تو روزگارم!!!
که بعد از تو دیگه پیدا نمیشه...
تنها بودن بهتر از اینکه که فکر میکنی تنهاییت رو یکی ازت میگیره که یه روزی تنهات میذاره
دیگه نمیخوام نقطه بزارم میخوام بنویسم
آرام م ی روم...
آنچنان آرام که ندانی کی رفته ام!
اما وقتی جای خالی مرا ببینی
آنچنان سخت رفته ام که
تمام عمر زمان رفتنم را فراموش نکنی...!
میگی مهم نیس!!!
أما میدونی چقد مهمه!!
میدونی خیلی دوسش داری پس نگو مهم نیس!!
بگو مهمه، أما نیست....
دوستت دارم ها را بگین قبل از اینکه به دوستت داشتم تبدیل بشن...
تنها منم که هیشکی هیچ جا منتظر شنیدن حرفام نیست. توی زندگی من همه آدم ها دورن. اینجا میگم تا فقط خفه نشم
به کلاغها سپرده ام با من دیگر بازی نکنند راحت باشند نانشان را که خوردند بروند مهمانی تازه در کار نیست
دل من سالهاست چشم آشنایی پیدا نمیکند شاید عقده هایش را وا کند
شاید قسمت اینست مرگ مردی در کلاف کور زندگی خویش..
بعد از تو هیچکس نتوانست جای خالی ات را پر کند...
ﺑﭽﻪ ﻓﻘﯿﺮ ﺭﺍ ﻫﻮﺱ ﻋﺎﺷﻘﯽ، ﺧﻄﺎﺳﺖ!!!
تا حالا شده با عشقتون قهر کرده باشید و بعدش اونایی که اصلا عددی حسابشون نمیکردی بیان نصیحتت کنن!؟ اینجاست که ناخواسته غرورت نابود میشه...!
چه دلخوش است نجار هنوز هم تخت دو نفره میسازد نمیداند همه تنهایند آنهایی هم که کنار هم میخوابند فکرشان جای دیگریست
درزندگیم به هیچکس خیانت نکردم جزخودم....
وفای به تو خیانت به خودم بود.....
آتش جهنم راترجیح میدهم به بودن دراین دنیا...
چراکه آتش, لازمه ی جهنم است
اما حکمت سوختن دراین دنیارا نمیفهمم...
دلنوشته های غمگین 93