فک و فایمله داریم ما

خواب بودم یه دفه احساس عجیبی بهم دست داد از خواب پریدم دیدم یه گودزیلا با یه پارچ بالا سرمه میگم این چه کاریه میکنی دیوانه?
میگه من با کسی که مثه نهنگ میخوابه حرفی ندارم! نهنگ هم یه level بالا تر از خرسه!
بالاخره خشک شدم ولی هنوز جای یخ ها درد میکنه!

یه روز دوست داداشم زنگ زد خونمون مامانم گوشیو برداشت. یارو گفت :اقا سینا هستن؟ مامانم گفت :نخیر. دستشویی تشریف دارن!!!!! یه همچین مامانی دارم من. پسرشو تحویل میگیره در حدلالیگا!

تو اخبار گفته شده کوهنوردان به بالای قله صعود کردن، مامانم میگه :خب مجبور بودین برین اون بالا که سقوط کنین. مامانه من دارم؟!

میگم خوب شد خدا سگ و گربه رو آفرید که مامانم برای تشریح روابط من و داداشم ازش استفاده کنه!

یه بار یکی از فامیلامون فوت کرده بود مانم اینا داشتن بحث می کردن که این یارو چی شون میشه که یه دفعه ای مامانم در اومد گفت :بابای من میشه خواهر شوهر اون یارو وای خدا اونقد خندیدیم
مامانم:)
پدرجونم :(
ما:))))))))

دیروز داداشم اس ام اس داده خیلی دلم گرفته...
یکی از اون عکسات رو بفرست ی دل سیر بخندم!
ینی محبت هویجوری میپاچه تو درو دیوار

داداشم خوابیده بود گوشیش زنگ خورد. بیدار شد لپ تاپ منو از برق کشید. فک و فامیله داریم ایا؟؟؟؟؟؟؟

گودزیلامون ۲ سالشه داشت با عروسکش بازی میکرد بعد یدفه دیدم این عروسکه رو هی تکون میده. بهش گفتم :عمه چرا اینوری میکنی؟ گفت :جیش داری!!!!! بعدم سریع شلوارشو درآورد و..........
ای خداااااااااااا

پسره به پدرش میگه :بابا چرا هر وقت من عاشقانه و پراحساس آواز میخونم شما زود میری پنجره رو باز می کنی و به مردم کوچه نگاه می کنی و لبخند میزنی؟
پدرش میگه :به این خاطر که با شنیدن صدای تو مردم فکر نکنن که من دارم کتکت میزنم و این صدای جیغ و دادته!

"کاملا واقعی
کار بابام از اخبارهای فارسی زبون گذشته
جدیدا اخبارهای ژاپنی هم گوش میده"

بابام داره باهام دعوا میکنه گودزیلامون اومده میگه بابا تو برو بیرون من خودم میزنمش. فک و فامیله ما داریم :-

داشتیم فیلم هندی میدیدیم با دوبله فارسی! اول فیلم یه پسره رو ازپشت سرنشون داد ک داشت حرف میزد گفتم :یعنی این کدوم بازیگره؟ خواهرم گفت واقعانفمیدی کیه؟ سلمان خانه دیگه! میگم ازروتیپش گفتی؟ گفت نه چقدخنگی از روصداش فهمیدم... هیچی دیگه نابودشدیم همه رفتیم رو

یه گودزیلا داریم باهاش دوست شدم خیلی دوستم داشت بهم میگفت آبجی (۴سالشه) یه دفعه دیدم اصلا طرفم هم نیومد رفتم بغلش کردم میگم چرا نمیای پیش آبحی نگام کرده میگه ولم کن صورتت جوش زده من دیگه آبجی تو نیستم!!!!
قیافه من رو خودتون تصور کنید.....

خواهر زادم دو روزه پیله کرده دایی بریم سینما. بهش می گم باشه جمعه که تعطیل باشم. می گه :تو که همیشه تعطیلی.
می گم نه دایی جوون من فقط جمعه تعطیلم بعد زیر لب گفت اخه بابام که می گه داییت کلا تعطیله
شما بگید شوهر خواهر ما داریم